فریبا ارجمند

ترجمه‌ها

background

جنتلمن اهل کراکوف (آیزاک بشویس سینگر)

روستای فرامپول در میان جنگل‌های انبوه و باتلاق‌های عمیق، روی شیب تپه‌ای، در تراز قله واقع‌شده بود. هیچ‌کس نمی‌دانست چه کسی، و چرا درست آنجا، آن را بنیان گذاشته بود.لابه‌لای گورسنگ‌ها، که مدت‌ها پیش در زمین فرورفته بودند، ... ادامه مطلب ⟵
background

گیمپل ابله (آیزاک بشویس سینگر)

من گیمپِل ابله هستم. خودم فکر نمی‌کنم ابلهم . برعکس. اما مردم این‌جوری صدایم می‌زنند. این اسم را وقتی هنوز مدرسه می‌رفتم رویم گذاشتند. سرجمع هفت اسم داشتم: ... ادامه مطلب ⟵
background

آینه (آیزاک بشویس سینگر)

نوعی از تور وجود دارد که به‌اندازه متوصلاح سالخورده است، لطافت تارعنکبوت را دارد و به همان اندازه پر از سوراخ است، بااین‌همه تا امروز استحکام خود را حفظ کرده است. هر وقت روح پلیدی از دنبال کردن دیروزها ... ادامه مطلب ⟵
background

زن کُش- یک داستان عامیانه (آیزاک بشویس سینگر)

اهل توربینم و آنجا یک زن‌کُش داشتیم. اسمش پِلتِه بود، پِلتِه زن کش. چهار زن داشت، و خدا از سر تقصیراتش بگذرد، همه را به آن دنیا فرستاد. زن‌ها در او چه می‌دیدند، نمی‌دانم. مرد کوتاه‌قدی بود، فربه، موسفید... ادامه مطلب ⟵
background

در نور شمع‌های یادبود (آیزاک بشویس سینگر)

با غلیظ‌تر شدن تاریکی، یخ‌بندان هم شدیدتر می‌شد. در بِت میدراش، بااینکه بخاری سفالی را گرم کرده بودند، یخ‌بندان روی شیشه‌ها نقش انداخته بود و از قاب پنجره‌ها قندیل آویزان بود. فراش چراغ‌نفتی‌ها را خاموش کرده بود... ادامه مطلب ⟵