خانواده موسکات را شاید بتوان شاخصترین رمان این نویسنده پرکار تلقی کرد. این رمان بلند در ابتدا به شکل پاورقی و به زبان ییدیش منتشر شد. ترجمه انگلیسی کتاب که ماخذ ترجمه فارسی بوده در زمان حیات و زیر نظر نویسنده انجام و سال 1958 میلادی منتشر شده.
خانواده موسکات دورهای حدود سی ساله را در برمیگیرد و روز حمله هیتلر به لهستان پایان مییابد. در این کتاب سینگر ضمن روایت سرگذشت خانواده (خیالی) ثروتمندی از یهودیان ورشو آیینهای این مردم را نیز توصیف میکند. داستان خطی و بسیار جذاب است چون سینگر داستانسرای چیرهدستی است.
این تنها کتابی است که به پیشنهاد ناشر ترجمه کردم. نویسنده را از پیش نمیشناختم. با این که نوبل ادبیات برده بود. با ترس و لرز کتاب را خواندم و عاشقش شدم. ترجمه کتاب با اندکی حذف چاپ و با استقبال روبرو شد. بختیار بودم که کسی پیش از من آن را ترجمه نکرده بود.
پاییز 98 فرصتی دست داد تا دو سه روزی را در ورشو بگذرانم. با شوق دنبال محلهها و خیابانهایی گشتم که در داستان دیده بودم. غافل از این که بیش از 80 درصد شهر در جنگ جهانی دوم با خاک یکسان شده. فقط چند نام آشنا یافتم. تنها جایی که شاید هنوز شبیه آن چیزی است که کتاب توصیف کرده گورستان یهودیان ورشو است. از کنیسههای شهر هم فقط یکی از جنگ جان سالم به در برده.
اگر مشولام موسکات (بزرگ خانواده خیالی موسکات) وجود داشت لابد سنگ گورش شبیه این میشد.