شهر ممنوعه (عنوان اصلی: در) سومین ترجمه من است. فکر میکنم در لیست کتابهای پیشنهادی نیویورک تایمز یافتمش. نام نویسنده را در وب فارسی جستم و نیافتم و با خیال راحت مشغول ترجمه شدم.
راوی داستان شباهت زیادی به شخص نویسنده دارد. زنی که به تنهایی از عهده کار خانه و کار نویسندگی برنمیآید و دنبال کسی است که بار اولی را از دوشش بردارد (همسرش دست به سیاه و سفید نمیزند). کسی امرنس را به او معرفی میکند و خانم نویسنده شانس میآورد که امرنس او را میپذیرد. این آغاز رابطهای رشک برانگیز بین این دو زن است.
شخصیت امرنس برای من از این نظر عزیز است که مرا یاد مادرم میاندازد.
این کتاب بیکم و کاست مجوز چاپ گرفت.
عنوان کتاب متاسفانه به اصرار ناشر از در به شهر ممنوعه تغییر کرد که عنوان یکی از فصلهای کتاب است.